مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۲۴۸: گوش من منتظر پیام تو را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گوش من منتظر پیام تو را جان به جان جسته یک سلام تو را در دلم خون شوق می جوشد منتظر بوی جوش جام تو را ای ز شیرینی و دلاویزی دانه حاجت نبوده دام تو را کرده شاهان نثار تاج و کمر مر قبای کمین غلام تو را ز اول عشق من گمان بردم که تصور کنم ختام تو را سلسله ام کن به پای اشتر بند من طمع کی کنم سنام تو را آنک شیری ز لطف تو خوردست مرگ بیند یقین فطام تو را به حق آن زبان کاشف غیب که به گوشم رسان پیام تو را به حق آن سرای دولت بخش بنمایم ز دور بام تو را گر سر از سجده تو سود کند چه زیانست لطف عام تو را شمس تبریز این دل آشفته بر جگر بسته است نام تو را مولانا بلخی