مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر پنجم
بخش ۱۲۱ - غالب شدن مکر روبه بر استعصام خر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خر بسی کوشید و او را دفع گفت لیک جوع الکلب با خر بود جفت غالب آمد حرص و صبرش بد ضعیف بس گلوها که برد عشق رغیف زان رسولی کش حقایق داد دست کاد فقر ان یکن کفر آمدست گشته بود آن خر مجاعت را اسیر گفت اگر مکرست یک ره مرده گیر زین عذاب جوع باری وا رهم گر حیات اینست من مرده بهم گر خر اول توبه و سوگند خورد عاقبت هم از خری خبطی بکرد حرص کور و احمق و نادان کند مرگ را بر احمقان آسان کند نیست آسان مرگ بر جان خران که ندارند آب جان جاودان چون ندارد جان جاوید او شقیست جرات او بر اجل از احمقیست جهد کن تا جان مخلد گردد تا به روز مرگ برگی باشدت اعتمادش نیز بر رازق نبود که بر افشاند برو از غیب جود تاکنونش فضل بی روزی نداشت گرچه گه گه بر تنش جوعی گماشت گر نباشد جوع صد رنج دگر از پی هیضه بر آرد از تو سر رنج جوع اولی بود خود زان علل هم به لطف و هم به خفت هم عمل رنج جوع از رنجها پاکیزه تر خاصه در جوعست صد نفع و هنر مولانا بلخی