مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر پنجم
بخش ۴۴ - تفسیر خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل سافلین و تفسیر و من نعمره ننکسه فی الخلق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آدم حسن و ملک ساجد شده هم چو آدم باز معزول آمده گفت آوه بعد هستی نیستی گفت جرمت این که افزون زیستی جبرئیلش می کشاند مو کشان که برو زین خلد و از جوق خوشان گفت بعد از عز این اذلال چیست گفت آن دادست و اینت داوریست جبرئیلا سجده می کردی به جان چون کنون می رانیم تو از جنان حله می پرد ز من در امتحان هم چو برگ از نخ در فصل خزان آن رخی که تاب او بد ماه وار شد به پیری هم چو پشت سوسمار وان سر و فرق گش شعشع شده وقت پیری ناخوش و اصلع شده وان قد صف در نازان چون سنان گشته در پیری دو تا هم چون کمان رنگ لاله گشته رنگ زعفران زور شیرش گشته چون زهرهٔ زنان آنک مردی در بغل کردی به فن می بگیرندش بغل وقت شدن این خود آثار غم و پژمردگیست هر یکی زینها رسول مردگیست مولانا بلخی