مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر چهارم
بخش ۵۵ - در بیان آنک ترک الجواب جواب مقرر این سخن کی جواب الاحمق سکوت شرح این هر دو درین قصه است کی گفته میآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود شاهی بود او را بنده ای مرده عقلی بود و شهوت زنده ای خرده های خدمتش بگذاشتی بد سگالیدی نکو پنداشتی گفت شاهنشه جرااش کم کنید ور بجنگد نامش از خط بر زنید عقل او کم بود و حرص او فزون چون جرا کم دید شد تند و حرون عقل بودی گرد خود کردی طواف تا بدیدی جرم خود گشتی معاف چون خری پابسته تندد از خری هر دو پایش بسته گردد بر سری پس بگوید خر که یک بندم بست خود مدان کان دو ز فعل آن خسست مولانا بلخی