مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر سوم
بخش ۵۱ - مثل در بیان آنک حیرت مانع بحث و فکرتست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن یکی مرد دومو آمد شتاب پیش یک آیینه دار مستطاب گفت از ریشم سپیدی کن جدا که عروس نو گزیدم ای فتی ریش او ببرید و کل پیشش نهاد گفت تو بگزین مرا کاری فتاد این سؤال وآن جوابست آن گزین که سر اینها ندارد درد دین آن یکی زد سیلیی مر زید را حمله کرد او هم برای کید را گفت سیلی زن سؤالت می کنم پس جوابم گوی وانگه می زنم بر قفای تو زدم آمد طراق یک سؤالی دارم اینجا در وفاق این طراق از دست من بودست یا از قفاگاه تو ای فخر کیا گفت از درد این فراغت نیستم که درین فکر و تفکر بیستم تو که بی دردی همی اندیش این نیست صاحب درد را این فکر هین مولانا بلخی