جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۷: چمن کامسال بینی ناامید از فیض بارانش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چمن کامسال بینی ناامید از فیض بارانش ندارد تازه جز باران اشک دل فگارانش چو عاشق در چمن تنها رود در پای هر گلبن ز ابر دیده خون آرد هوای گلعذارانش بنفشه ماتم لب تشنگان باغ می دارد که بینی در لباس نیلگون چون سوگوارانش گل آمد شمع بزم باغ بین کز خوشنوا مرغان چو پروانه همی گردند گرد سر هزارانش گرفتاری ز هوش آمد خوشا مستی که بخشد می امان از قید هشیاری و کید هوشیارانش کسی کز شوق گلرویان بود دلتنگ چون غنچه معاذالله که بگشاید دل از باد بهارانش درین غمخانه کی از غم رهایی یابد آن بیدل که بگسستند ازو پیوند صحبت غمگسارانش چو آمد یارب از جامی که می دارد فلک زینسان به کام دشمنان دور از جمال دوستدارانش جامی هروی