جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۰: چو دید اشک روان مرا ستاره شناس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو دید اشک روان مرا ستاره شناس گرفت طالعم از سیر این ستاره قیاس دهانت در ظلمات عدم نهان مانده ست نه خضر برده به آن چشمه راه نی الیاس رسیدم از خلش دل به جان دلم گویی ز غمزه های تو خورده ست خرده الماس ز اهل زهد ملول است طبع دردکشان خواص را چه سر صحبت عوام الناس میان نازکت افزون بود ز فهم عقول چو سر غیب که بیرون بود ز درک حواس جفای چرخ مرا بس سرم به سنگ ستم مساز خرد و منه پیش آسیا دستاس ز سر صبح ازل می زند نفس جامی مباد شغل تو جز پاسداری انفاس جامی هروی