جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۲: مرا بر نوک مژگان بس که خون دل جگر بندد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا بر نوک مژگان بس که خون دل جگر بندد به رویت مردم چشم مرا راه نظر بندد مزن آتش به من ای مه ز داغ هجر خویش امشب مبادا دود من راه دمیدن بر سرح بندد کشد لطف نقابم گاه و گه حرمان دیدارت چو زلفت بر گل سوری نقاب از مشک بربندد رگ جانم ز ذوق آن میان شد با کمر همبر چو باشد ازمیان محروم خود را بر کمر بندد چو نگشاید دل عاشق بجز در صحبت جانان همان به کو در صحبت به روی خلق دربندد به تلخی می گشا گه گه دهان در ناسزای من ز شیرینی مبادا آن دو لب بر یکدگر بندد چو جامی وصف آن لبها نویسد رشحه کلکش شود جلاب قند ناب و بر کاغذ شکر بندد جامی هروی