جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۷۱: باز عید آمد و مهر از دهن خم برخاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز عید آمد و مهر از دهن خم برخاست داد ساقی می و مطرب به ترنم برخاست واعظ شهر درانداخت حدیثی ز لبت گفت یک نکته و فریاد ز مردم برخاست روی تو پیش نظر چهره چه مالم به رهت چون درآمد مه من آب، تیمم برخاست هر که شب بر خس و خاشاک درت پهلو سود سحر آسوده تن از بستر قاقم برخاست سرمه در چشم رمد دیده عشاق کشید توسنت را چو غباری ز سر سم برخاست چشمت آن ظالم مظلوم کش آمد که ازوست هر کجا از چو منی بانگ تظلم برخاست مرد جامی به زمین روی و نکردی رحمی وه که از روی زمین رسم ترحم برخاست جامی هروی