جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۴۷: رفت آنکه کام خواهم از لعل جانفزایت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفت آنکه کام خواهم از لعل جانفزایت یک گام بس به فرقم از نعل بادپایت بستی قبا و رفتی بازآ که در فراقت بر من لباس هستی شد تنگ چون قبایت خو کرده ام به تیغت از زخم او ننالم ترسم که گر بنالم رحمی دهد خدایت هر سو که می خرامی با آنکه همچو سایه افتاده بر زمینم می آیم از قفایت زان دم که خاص بینم جورت به آشنایان ز اهل جهان نخواهم جز با خود آشنایت از بس که بر سر آید سنگم ز پاسبانان کردن توان حصاری پیرامن سرایت جامی دعای خود را قدری ندید چندان کرد از زبان پاکان دریوزه دعایت جامی هروی