جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۳۳: ماهی که خاست در شهر از رفتنش قیامت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماهی که خاست در شهر از رفتنش قیامت شکر خدا که آمد باز از سفر سلامت من شاه تخت عشقم تاج شرف به فرقم سنگی که بر سر من می آید از ملامت عشقم ندیم جان شد بی عشق اگر ز جانم روزی دمی برآمد، دارم بر آن ندامت بررغم شیخ شهرم پیر مغان دهد می پیش من این کرم هست افزون ز صد کرامت گر وصف گل نویسم یا حال سرو گویم اینها همه کنایت زان عارض است و قامت چشمم کند نظاره آن رو و دل شود خون آن می کند جنایت وین می کشد غرامت جامی به عزم کعبه دیگر نبست محمل تا شد حریم دیرش سرمنزل اقامت جامی هروی