جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۴۹۱: دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی به خون خسته دلان کرده اند دست یکی کرشمه های تو شد رهنمون عشوه گران که رخ گشاد یکی و نقاب بست یکی ز قید عشق تو بیم است مرغ وماهی را که هست دام یکی زان دو زلف و شست یکی حدیث محنت و راحت مگوی با عاشق که هست مرغ هوا را بلند و پست یکی هزار مدعی زهد و تقوی آمد لیک سلامت از شکن زلف تو نجست یکی همیشه مست بود شوخ و فتنه جوی ولی چو چشم تو نبود از هزار مست یکی مکن به مصطبه عشق عیب کس جامی که پارسا بود اینجا و می پرست یکی جامی هروی