جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۴۸۲: مشک تر بر برگ گل سودی بلای جان شدی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مشک تر بر برگ گل سودی بلای جان شدی کار جان چون ساختی غارتگر ایمان شدی گرد لعل جانفزای خود فزودی خط سبز خضر را رهبر به سوی چشمه حیوان شدی می شکافی موی در سر ضمیر دیگران صورت حال خودت گفتم چنین نادان شدی روی تو ماه تمام آمد چرا چون ماه نو گوشه ابرو نمودی ناگه و پنهان شدی غنچه امید من بود از تو عمری ناشکفت خرم آن روزی که چون دیدی مرا خندان شدی نوخطان شهر را سربر خط فرمان توست کوس دولت زن که ملک حسن را سلطان شدی یاد آن روزی که در ره دیدمت گفته به ناز راه خود رو جامیا چندین چرا حیران شدی جامی هروی