جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۴۷۰: چون رخت بینم سر خویش از حیا پیش افکنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون رخت بینم سر خویش از حیا پیش افکنی وآتش محرومیم در سینه ریش افکنی شهر پر غوغا شد از تو کاش چون آیی برون دفع غوغا را نقابی بر رخ خویش افکنی دست ده تا چینم آزارش به بوس ای جان که سنگ برمن دیوانه از طفلان همه بیش افکنی نیست جز خونریزی و عاشق کشی کیشی تو را دمبدم تیر دگر برما ازان کیش افکنی می زنی قرعه پی قتل رقیبان تا به کی قرعه دولت به نام هر بداندیش افکنی ریش دل گر کرد خانه چشم بر هم زن به ناز در دلم چاک از مژه بهتر که از نیش افکنی شاه خوبانی و درویش تو جامی دور نیست گر به رحمت سایه ای بر حال درویش افکنی جامی هروی