جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۴۴۸: بیا بیا که صدای درای و بانگ حدی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا بیا که صدای درای و بانگ حدی همی دهد خبر از قرب هودج لیلی بیا بیا که اگر با تو نیم جانی هست به پیش هودج لیلی نثار آن اولی بغیر عشق مرا نیست دعویی به جهان خدا گواست که من صادقم درین دعوی جمال یار در اغیار کی توانی دید نکرده چشم شهود از غبار غیر جلی صفای مشرب رندان چه سود زاهد را نیافت بهره ز مرآت دیده اعمی سماع قول الست از خودم چنان بربود که باز می نشناسم الست را ز بلی ز ذوق عشق چو خالی بود سخن جامی چه سود جودت لفظ و غرابت معنی جامی هروی