جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۳۹۷: چون نهم سر در رهت یعنی که خاک پاست این
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون نهم سر در رهت یعنی که خاک پاست این بگذری فارغ ز من آخر چه استغناست این قد توست این یا بلایی بهر جان بیدلان برزمین نازل شده از عالم بالاست این راز عشقت را چه سان دارم درون جان نهان چون ز روی زرد و اشک سرخ من پیداست این دی خرامان می شدی وز هر طرف می گفت خلق دلبری بس چابک و شوخی عجب رعناست این از سگانت دور دوشم مهربانی دید و گفت از رفیقان خود افتاده چرا تنهاست این نیست هیچ از راستی به در طریق عاشقی لیک با طبع کج اندیشان نیاید راست این موج زن شد خاطر جامی ز گوهرهای راز این غزل بشنو که یک گوهر ازان دریاست این جامی هروی