جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۳۸۲: رفتی و دیده ام به وداع تو خون فشان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتی و دیده ام به وداع تو خون فشان جان و دل از قفای تو در خاک و خون کشان ای چشمه حیات ز شوق تو سوختم بازآ روان و آتش شوقم فرونشان دل بسته هوس چه زنم لاف عشق تو کار مهوسان نبود مهر مهوشان عاشق کجا به باده برد لب چنین که هست از ساغر خیال لبت مست و سرخوشان سیراب اگر نمی کنیم از زلال وصل باری ز جام لعل خودم جرعه ای چشان تیر تو را کسان ز دل و جان نشان دهند ندهد کس از بتان دگری را چنین نشان جامی چو یار تنگ قبا زد رهت بگیر دامان او و بر دو جهان آستین فشان جامی هروی