جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۳۷۶: چو ماه من سفری شد وطن نمی خواهم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو ماه من سفری شد وطن نمی خواهم وطن چه چیز بود زیستن نمی خواهم حجاب جان من آمد بدن ز صحبت او مرا بس است همین جان بدن نمی خواهم ز خواهش دل خود دادمش خبر گفتا چه سود خواستن تو چو من نمی خواهم نماند در سر من جز هوای آن سر کوی طواف گلشن و گشت چمن نمی خواهم چنان برآن تن نازک همی برم غیرت که دیدنش به ته پیرهن نمی خواهم ز بس بود کف پایش لطیف گاه خرام رسیدنش به گل و نسترن نمی خواهم ببند لب ز غزل جامیا که سر غمش ترانه گشته به هر انجمن نمی خواهم جامی هروی