جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۳۷۳: شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم تا سحر از مژه مسمار زنم بر در چشم چشمم از لعل تو شد حقه گوهر بخرام تا به پای تو کشم حقه پرگوهر چشم برقع زلف برانداز که بس تاریک است بی مه طلعت تو منزل پر اختر چشم گر خیال رخ تو شمع ندارد در پیش به شبستان خیالت که شود رهبر چشم دمبدم دل ز درون چشمه خون بگشاید تا بشوید رقم غیر تو از دفتر چشم بعد دیدار تو چون آتش شوقم سوزد خیزدم صد علم نور ز خاکستر چشم چشم من جمله دهان شد که خورد خاک درت نیست جز خاک درت قوت دگر درخور چشم مژه گر خشک وگر تر به رهت جاروبیست می کشم زیر قدمهای تو خشک وتر چشم جامی امشب که خیال لب او مهمان است پر می لعل کن از شیشه دل ساغر چشم جامی هروی