جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۳۵۱: نمی خواهم که با کس راز آن پیمان گسل گویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نمی خواهم که با کس راز آن پیمان گسل گویم خیالش را نشانم پیش و با او راز دل گویم ز سر تا پا همه جان و دل آمد آن پری پیکر معاذالله که همچون دیگرانش زآب و گل گویم نشان قصد من نبود جز آن ترک جفاپیشه گر از خوبان چین یا شوخ چشمان چگل گویم شوم بی باده مست از شیوه ترکانه چشمانش در آن مستی چو بینم قامتش را معتدل گویم کند دعوی که هستی بنده ام وان خط مشکین را چو بینم بر عذار او بر این دعوی سجل گویم سخن را جسته جسته گویم از محراب با عابد ولیکن چون درافتد زان دو ابرو متصل گویم به روی سرخ کم کن وصف جامی لاله و گل را که من پیش رخش این سرخرویان را خجل گویم جامی هروی