جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۳۴۱: ز هجران مرده ام جانا نپنداری که جان دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز هجران مرده ام جانا نپنداری که جان دارم به مضراب غمت چون چنگ بی جان این فغان دارم نه تن دان این که می بینی پی قوت سگان تو کشیده در درون پوست مشتی استخوان دارم ز تو نبود تهی یک لحظه بیرون و درون من همیشه یاد تو در جان و نامت بر زبان دارم مکن تهمت که راز عشق من با این و آن گفتی که از خود نیز اگر دستم دهد آن را نهان دارم یکی را نقد امروز و یکی را نسیه فردا ز سودایت من مفلس نه این دارم نه آن دارم بود کاندر پس ناموس مانی مهربان گردی به هرکس گفته ام هرجا که یاری مهربان دارم جهانی طعنه زن کان مه نخواهد یار جامی شد اگر تو یار من باشی چه پروای جهان دارم جامی هروی