جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۳۲۰: نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم دارم امید که مبذول بود ملتمسم من که باشم که کنم همنفسی با چو تویی اینقدر بس که به یاد تو برآید نفسم می روم گاه به پا گاه به سر در ره عشق دل ازین وسوسه فارغ که رسم یا نرسم ماندم از قافله کعبه روان باز ولی وقت خوش می کند از دور صدای جرسم جز مرا دولت ره بوسی این قافله نیست هیچ غم نیست گر از کعبه روان بازپسم به طفیل سگ کویت شده ام کس ورنی از کسی دورم از آنجاست که من هیچ کسم چند پرسی که درین باغچه جامی تو که یی تو گل و سروی و در پای تو من خار و خسم جامی هروی