جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۲۹۸: محتسب در دست سنگ انداخت در خمخانه چنگ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
محتسب در دست سنگ انداخت در خمخانه چنگ وای رندان گر درآید پای خم می به سنگ مجلس مستان بهارستان عیش و عشرت است گل در او رخسار ساقی، لاله جام لاله رنگ قاصد وقت خوشم در میکده مطرب کجاست تادهد در پای خم دامان مقصودم به چنگ صوفیم آن دم که گردد وقت من خوش در سماع چاک رسوایی زنم در خرقه ناموس و ننگ در رخت از خط زنگاری صفای دیگر است گرچه آرد بی صفایی در رخ آیینه زنگ آن که چترش پر مرغان مرکبش باد صباست چون رود در ریگ آتشبار با او مور لنگ گنبد نیلوفری با این همه شمع و چراغ بی تو جامی را نماید کلبه تاریک و تنگ جامی هروی