جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۲۶۰: صوفی از زنگ سوی آیینه دل بتراش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صوفی از زنگ سوی آیینه دل بتراش چهره حال خود از ناخن فکرت بخراش غایبان را نبود بهره ای از نفخه قرب هر زمان نفخه دیگر گذرد حاضر باش روی در عشق کن واز دو جهان یکتا شو زانکه سد ره تو فکر معاد است و معاش پرده چشم شهودت ز رخ شاهد عشق نیست جز هستی تو کاش نمی بودی کاش شاید آن طایر اقبال شکار تو شود دام تجرید بنه دانه اخلاص بپاش ژنده فقر مده اطلس شاهی مستان که نیرزد به جوی پیش من این جنس قماش جامی از رنگ سخن سر سخنگو دانند لب فروبند مبادا که شود سر تو فاش جامی هروی