جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۲۵۵: چون بامداد بینمت ای ماه دلفروز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون بامداد بینمت ای ماه دلفروز در عیش و خرمی گذرانم تمام روز چون خورهزار رشته بتاب از فروغ خویش چشم مرا ز هر چه نه دیدار خود بدوز بهر گزند چشم خسان برفروز رخ همچون سپند مردمک چشمشان بسوز با غمزه هرکه دید خم ابروی تو گفت تیریست سینه سوز و کمانیست کینه توز عشق از دم فسرده ندارد حرارتی ناید به فصل دی ز هوا گرمی تموز واقف ز عشق و حسن من و تو چو بیندم گوید به صد شگفت که تو زنده ای هنوز جامی به جور تافتی از راه عشق روی ماذاک فی سریعة اهل الهوی یجوز جامی هروی