جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۲۵۴: عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز گلی از باغ جمال تو نچیدم هرگز همه جا گشتم و حال همه کس پرسیدم چون تو بدخوی ندیدم نشنیدم هرگز از بتان محنت بسیار کشیدم لیکن محنتی کز تو کشیدم نکشیدم هرگز گر بریدم ز تو از نازکی خوی تو بود از تو یکدم به دل خود نبریدم هرگز گرچه پروازگهم روضه حورالعین بود از سر کوی تو آن سو نپریدم هرگز تا به گرد مهت از غالیه خرمن دیدم خرمن ماه به یک جو نخریدم هرگز نامرادیست مرادم ز تو غم نیست اگر همچو جامی به مرادی نرسیدم هرگز جامی هروی