جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۲۲۵: سرکویت ز شور بیخودان میخانه را ماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرکویت ز شور بیخودان میخانه را ماند خروش بی قراران نعره مستانه را ماند تو شمع مجلس انسی که چون روح القدس مرغی ز هر سو گرد تو گردان شده پروانه را ماند نه ز آزار رقیبت آشنا ایمن نه بیگانه عجب خاصیتی دارد سگ دیوانه را ماند قدت نخلیست زو آویخته همچون رطب دلها به هر یک از تو پیکانی نشسته دانه را ماند کهن افسانه ای گویند خلق از لیلی و مجنون کنون حال من و تو راست آن افسانه را ماند خوشا با هندوی زلفت فکندن پنجه در پنجه درین سودا دلم صد شاخ گشته شانه را ماند زبس کز مهر هر کس در غمت برداشت دل جامی میان آشنایان چون فتد بیگانه را ماند جامی هروی