جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۲۲۲: گر چه اندازد به شاخ سدره امیدم کمند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چه اندازد به شاخ سدره امیدم کمند دست کوتاهم ز تار زلف آن سرو بلند تا چرا آن لب به حلوایی شکر آلوده شد سربه سنگ از کله خشکی می زند هر لحظه قند گوهر آمد لعل آن لب کان آن جانهای ما بر چنان گوهر نشد فیروز هرکس کان نکند تا فتادم دور ازان مه بر بساط شوق او پای می کوبم خروشان همچو بر آتش سپند ناصحا پندم مده کز باده بازآ زانکه کرد بند بر گوشم صدای صوت مطرب راه پند تا سگان کوی او روزی به من پهلو نهند زیر دیوارش چو سایه خویش را خواهم فکند عاشق آن گلرخی جامی چه گیری گل به دست خرقه خونین بر انگشت درست خود مبند جامی هروی