جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷۲: ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد ز سایه نیز که چون زلف در قفای تو افتد به هر بلا رسد از تو غیر شکر نگویم مرا عطاست بلایی که از برای تو افتد به چتر شاه کجا سر درآورم که به فرقم بس است سایه لطفی که از گدای تو افتد ز خاک سرو بروید ز سرو دل چو صنوبر چو سایه در رهی از قد دلربای تو افتد اگر بهشت بود خاطرم قرار نگیرد به خانه ای که نه همسایه سرای تو افتد ز سینه کرده سپر چشم انتظار به راهم بود که بر سپرم ناوک جفای توافتد بود ز نخل سخن میوه ریز خامه جامی امیدواری آن را که آن خورای تو افتد جامی هروی