جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۸۲: بر لبم آهی نمی آید که دودآمیز نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر لبم آهی نمی آید که دودآمیز نیست وز دلم دودی نمی خیزد که آتشریز نیست هر شب آیم بر درت دست تهی آویخته مفلس عشق تو را زین بیش دست آویز نیست کوهکن را مرغ دل آهنگ اوج عشق کرد زور این پرواز در مرغ دل پرویز نیست خوبرو در شهر بسیار است لیکن هیچ یک چون تو خوش گفتار وشیرین کار و شورانگیز نیست غمزه ات تیر است و چشمت تیغ و مژگانت سنان هیچ خوبی را چو تو بازار خوبی تیز نیست در حریم باغ کم یابند چون رویت گلی ورگلی یابند گردش سنبل نوخیز نیست گو به چشم خود که پرهیزد ز خون مردمان مردم بیمار را چیزی به از پرهیز نیست هیچ بادی چون صبا کز زلف افشاند غبار در مشام ما عبیرآمیز و عنبر بیز نیست تا به نور طلعت ای مه شمس تبریز آمدی قبله جامی چو مولانا بجز تبریز نیست جامی هروی