جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۴۱: غم نیست کافتد از تن فرسوده سر جدا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غم نیست کافتد از تن فرسوده سر جدا غم زان بود که ماند ازین خاک در جدا سر بر ندارم از خط حکم تو چون قلم گر بند بند من کنی از یکدگر جدا از آب دیده گونه رخسار من نگشت زردی به شست و شوی نگردد ز زر جدا این اشک سرخ نیست که می آیدم ز چشم خونابه ایست گشته ز ریش جگر جدا گردد میان تو کمر از موی بسته زلف کس چون کند میان تو را از کمر جدا پرواز راستان سویت از بال همت است افتد به خاک تیر چو ماند ز پر جدا گفتی که جامی از تو بزودی جدا شوم ای کاش جان شود ز تنم زودتر جدا جامی هروی