جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی گاهی به وصل خاطر من شادمانی کنی چون نیست خوی تو که روی بر رضای کس راضی شدم که هر چه دلت خواهد آن کنی گفتی که خاک پای خودت می دهم بها جانا درین معامله ترسم زیان کنی باشد پی حساب کرم های تو خطی هر رخنه ام ز تیغ که در استخوان کنی جان می فروشمت که دهی وعده بوسه ای لیکن به شرط آنکه لبت را ضمان کنی لطف لب تو مرهم ریش دلم شود گرهر دمش نه تازه ز زخم زبان کنی جامی سگی ست بر درت از کشتنش چه سود جز آنکه تیغ خویش بر او امتحان کنی جامی هروی