جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن بودی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من آواره را گر دل به جای خویشتن بودی کجا زین گونه رسوا گشته هر انجمن بودی نهادی بر گلوی صید تیغ و من به صد حسرت همی مردم چه بودی گر به جای صید من بودی مرا شد کوه غم جان وز غمت جان می کنم اکنون به ملک عشق بایستی که نامم کوهکن بودی ز خاموشی برآمد جان و در دل صد سخن پنهان چه بودی گر مرا پیشت مجال یک سخن بودی اگر بوی تو بگذشتی به گورستان مشتاقان ز شوق آن چو لاله چاکهاشان در کفن بودی گرم بر دل نبودی داغها از لاله رخساری مرا چون دیگران هم ذوق گلگشت چمن بودی ز صبر و هوش و عقل و دین سپاه انگیختی جامی اگر نه عشق خونریز تو شاه صف شکن بودی جامی هروی