جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیرانیی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای مرا از عشق تو در کار خود حیرانیی در بیابان تمنای تو سرگردانیی قصه دشوار هجر از مردن آسان شد مرا باشد آری بعد هر دشواریی آسانیی ماند بر خوان غم از من استخوانی چند و بس گر دهی فرمان سگانت را کنم مهمانیی بی تو تن زندان جان شد ای به قصدم بسته تیغ دست رحمت برگشا و آزاد کن زندانیی هرگزم چون نیست ره در پیشگاه وصل تو می نهم از دور بر خاک درت پیشانیی کام عیشم تلخ شد زین گریه های آشکار زان لب شیرین کرم کن خنده پنهانیی پیر شد جامی ز جام نیم خوردت جرعه ای بر وی افشان تا کند زان جرعه پیرافشانیی جامی هروی