جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که جز قتل محبان هنری نشناسی قم سریعا و خذالسیف فهذا رأسی بس که با وحشت عشق تو دلم خوی گرفت کلما اوحشنی زاد به استیناسی قصه حلقه زلفت که عبیرافشان است مذ تنفست بها قد عطرت انفاسی لاف جمعیت دل می زنی ای شیخ ولی پای تا فرق همه تفرقه و وسواسی چند دعوی که چو خاصان شده ام شهره شهر شهره شهر نیی سخره عام الناسی این همه باد که از عجب تو را در رگ و پی می رود در عجبم کز چه نمی آماسی جمع کردی نجسی چند به جاروب فریب به خدا بهتر ازین کار بود کناسی تا ز سرچشمه عرفان نخوری آب حیات مرده ای گر به مثل خضر و گر الیاسی محتسب روبه وقت است اگر از حیله و مکر حمله شیر کند جامی ازو نهراسی جامی هروی