جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خودی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خودی در ده شراب لعل ز جام زبرجدی می ده به روی شاهد مهوش که این بود سرمایه سعادت و اقبال سرمدی می چیست جذب عشق که بد را و نیک را سازد تهی ز وسوسه نیکی و بدی شاهد کدام آن که شهود جمال اوست مقصود منتهی و تمنای مبتدی در شرع عشق هر چه به جز می ضلالت است خوش آن که شد به شارع میخانه مهتدی این نکته با فقیه چه گویم که بهره نیست بوجهل را ز مشرب عذب محمدی بیچاره مدعی کند اظهار علم و فضل نشناخته قبول ز رد، جید از ردی با روی چین گرفته و پشت دو تا زند گلبانگ گل عذاری و لاف سهی قدی جامی بسوز دلق تعلق که دوختند بر قد همت تو قبای مجردی جامی هروی