جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره چون نیست مرا طاقت نظاره چه چاره هر کس به سر راه رود بهر تماشا مسکین من حیران کنم از راه کناره خواهم که دوم پیش عنانش چو غلامان هر جا که رسد پیش من آن ماه سواره چو ماتمیان چند کنم نوحه در آن کوی رخساره خراشیده و پیراهن پاره بی خوابی ما را اگر آن شوخ نداند ای کاش بپرسی شبی از ماه و ستاره خواهم که به یک زخم ازو کشته نگردم باشد که چشم لذت تیغش دو سه باره نگرفت در آن سنگ دل افسانه جامی هر چند که خون می شود از وی دل خاره جامی هروی