جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برون ای فدایش جان که بر عزم شکار آمد برون قصد آن دارد که سازد عالمی را صید خویش ور نه با تیر و کمان بهر چه کار آمد برون با که می نوشیده یارب دوش کامروز این چنین چشم خواب آلوده و سر پر خمار آمد برون گر نمی آید بهار ای عاشق شیدا چه باک اینک آن گل تازه تر از صد بهار آمد برون هر که شد روزی به کوی او ز سوز عاشقان با دل پرخون و چشم اشکبار آمد برون در دلش نگرفت اگر چه می کند در سنگ جای ناله و آهی کزین جان فگار آمد برون دوش می گشتم بر آن در شد به پا خاری مرا دیده می سودم بر آن چندانکه خار آمد برون سالها بردم به سر بر خاک آن در منتظر او برون نامد ولی جان ز انتظار آمد برون این تن فرسوده جامی خاک بودی کاشکی بر سر راهی که آن چابک سوار آمد برون جامی هروی