جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر بامداد کان مه راند سواره بیرون آید ز شهر خلقی بهر نظاره بیرون اشکم به خون بدل شد خون هم نماند وین دم می اوفتد ز دیده دل پاره پاره بیرون شد آتشین دل من صد پاره و آید اکنون با دود آه یک یک همچون شراره بیرون پیش رخت بتان را نبود مجال جلوه تا آفتاب باشد ناید ستاره بیرون درد دل حزین را با کوه اگر بگویم آید صدای ناله از سنگ خاره بیرون ناچار باشد ای دل بیچارگی کشیدن زینسان که رفت ما را از دست چاره بیرون می کرد دی شماره خیل سگان خود را واحسرتا که جامی بود از شماره بیرون جامی هروی