جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من آن نیم که زبان را به هرزه آلایم به مدح و ذم خسان نوک خامه فرسایم حدیث سفله خزف، عقد گوهر است سخن زهی سفه که من این را به آن بیارایم به ژاژ خاییم از دست رفت مایه عمر کنون ز حسرت آن پشت دست می خایم ز شعر شعر کزین پیش بافتم امروز جز آب دیده و خون جگر نپالایم فضای ملک سخن گر چه قاف تا قاف است ز فکر قافیه هر لحظه تنگ می آیم سخن چو باد و من از فاعلات و مفعولات ذراع کرده شب و روز بادپیمایم سحر به ناطقه گفتم که ای به رغم حسود به کارگاه سخن گشته کارفرمایم کشم ز طبع سخن سنج رنج رخصت ده که سر به جیب خموشی کشم بیاسایم جواب داد که جامی تو گنج اسراری روا مدار کزین گنج قفل نگشایم جامی هروی