جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هستم ز جان غلامت اما گریز پایم صد بارم ار فروشی بگریزم و بیایم گاهم رقیب خوانی گاهی سگ در خود آن نام را نخواهم وین لطف را نشایم دل را صبوری از تو یک لحظه نیست ممکن صد بارش آزمودم دیگر چه آزمایم بست از تف دلم زنگ آیینه وار گردون اکنون ز صیقل آه آن زنگ می زدایم هرگه به قصد قتلم تیر جفا گشایی بهر بقای عمرت دست دعا گشایم هر چند با سگانت خوش نیست خودنمایی خود را ز خیل ایشان هر لحظه می نمایم هر دم مگو که جامی تا کی سخن گزاری از شوق توست جانا کین نغمه می سرایم جامی هروی