جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجودم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تند می راندی و می سوخت سراپای وجودم که به زیر سم اسب تو چرا خاک نبودم به جفا دور مکن روی من از خاک ره خود کین همان روست که صد ره به کف پای تو سودم زیر لب دی سخنی گفت به من از پس عمری بخت بد بین که ز بس بی خودی آن هم نشنودم خاستم از سر جان بر سر کوی تو نشستم کاستم از دل و دین در غم عشق تو فزودم تو به تو گر چه درونم همه خون بست چو غنچه به شکایت ز تو با هیچ کسی لب نگشودم روی خوبت فکند عکس به هر سوکه کنم رو تا ز آیینه دل صورت اغیار زدودم دوش جامی چو شد از جام غمت ساقی رندان من به آه سحری نغمه شوق تو سرودم جامی هروی