جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد برون دردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
معاذالله ازان شبها که بود از حد برون دردم تو با اغیار می خوردی می و من خون همی خوردم به روی این و آن هر دم چو ساغر می زدی خنده من از غم چون صراحی گریه خونین همی کردم پری را چون روا باشد که گردد دیو هم زانو من بیدل ز غم های چنین دیوانه می گردم نسوزی این چنین در حسرتم گر شمه ای دانی ز جان غصه فرسود و دل اندوه پروردم چو جان و دل عزیزی با گرفتاران مکن خواری چو شاخ گل لطیفی برحذر باش از دم سردم به گوشت آید از هر ذره من ناله و آهی پس از مردن برت گر آورد باد صبا گردم به بزم عیش تا از جام شوقم جرعه ای دادی به قلاشی و میخواری چو جامی سربرآوردم جامی هروی