جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۵۰۰: زان میان گم کرده ام سررشته تدبیر خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان میان گم کرده ام سررشته تدبیر خویش کاش مویی بخشیم از زلف چون زنجیر خویش وه چه شیرین است لعلت گوییا آمیخته ست شیره جانهای شیرین دایه ات با شیر خویش نقشبند چین که در بتخانه صورت می نگاشت پیش رویت بر زمین زد خامه تصویر خویش تیرت آمد بر دل و من نیم کشته منتظر مانده ام باشد که آیی از قفای تیر خویش همدم یاران تو خوش در عشرت آباد وصال مانده من تنها درین غمخانه دلگیر خویش خواستم عمری به کویت عذر تقصیر وفا همچنان شرمنده ام پیش تو از تقصیر خویش بنده جامی پیر شد همچون غلامان بر درت رحمی ای شاه جوانان بر غلام پیر خویش جامی هروی