جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۴۷۸: فغان ز ابلهی این خزان بی دم و گوش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فغان ز ابلهی این خزان بی دم و گوش که جمله شیخ تراش آمدند و شیخ فروش شوند هر دو سه روزی مرید نادانی تهی ز دین و خرد خالی از بصیرت و هوش نه بر برون وی از لمعه هدایت نور نه در درون وی از شعله محبت جوش گهی که در سخن آید هوس کند سامع که کاش ازین هذیان زودتر شود خاموش وگر خموش شود حاصل مراقبه اش ز بار سر نبود غیر درد گردن و دوش نگاه دار خدایا مدام جامی را ز شر زرق ریا پیشگان ازرق پوش به گوش هوش رسان از حریم میکده اش صدای نعره مستان و بانگ نوشانوش جامی هروی