جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۳۴۰: دل با خیال آن لب میگون ز دست شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل با خیال آن لب میگون ز دست شد ای عاقلان کناره که دیوانه مست شد نتوان به کنج صبر نشستن چنین که یار برخاست باز و فتنه اهل نشست شد از طرف باغ ناله بلبل نمی رسد مسکین مگر به دام گلی پای بست شد آن بت نمود عکس رخ خود در آینه من بت پرست گشتم و او خودپرست شد بگذر دلا به فکر دهانش ز بود خویش چون نیستی ست عاقبت هر چه هست شد از تاج سلطنت سر ما گر نشد بلند این بس که زیر پای تو چون خاک پست شد جامی شکست شیشه تقوی و کار او در عاشقی درست همه زان شکست شد جامی هروی