جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۳۳۲: دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن چه بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن چه بود وان روان بگذشتن آنگه باز پس دیدن چه بود با رفیقان گر نه رمزی داشت از من در میان آن اشارت کردن پنهان و خندیدن چه بود بی دلی می گفت دی کان ماه را خانه کجاست من ز غیرت سوختم کان خانه پرسیدن چه بود بر نشان پای او سازم بهانه سجده را تا نگوید کس که رخ بر خاک مالیدن چه بود گر نه آخر در دلش جا کرد قول مدعی بی گناه از عاشق بیچاره رنجیدن چه بود من نیاسودم ز ناله دوش وآن بدخو نگفت شب همه شب بر سر این کوی نالیدن چه بود جامی آخر زان جوان بازیچه طفلان شدی خود بگو پیرانه سر این عشق ورزیدن چه بود جامی هروی