جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۱۶۴: ز دل زبانه آتش که در دهان من است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز دل زبانه آتش که در دهان من است به شرح داغ دل آتشین زبان من است به سان اره بنه تیغ خویش بر فرقم به جرم آنکه به صد رخنه ز استخوان من است کنی به داغ نشان سگان خود وین داغ که سوزی از غم بی داغیم نشان من است تو در میان نه و جان در میان مرا با تو ببین چه فرق میان تو و میان من است به دیده غیر تو را راه کی توانم داد خیال تو چو شب و روز دیده بان من است ز بار دل چو کمانم به جز رقیب مباد نشان تیر دعایی که از کمان من است چه شد که خط تو را جان خویشتن خوانم چرا رسیده چنین بر لب از تو جان من است دلیر نام تو تا بر زبان توانم راند خوشم که گوش رقیبان کر از فغان من است خمیده قامت جامی چو طوق دیدی و گفت چه عار کز تو نه بر گردن سگان من است جامی هروی