جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۱۴۰: لطافتی که رخت را ز جعد خم به خم است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لطافتی که رخت را ز جعد خم به خم است هزار عاشق اگر باشدت هنوز کم است به زلف عمر و به لبها حیات اهل دلی بیا که عمر عزیز و حیات مغتنم است دلم نیافت نشان زان دهان به ملک وجود نهاده روی کنون در ولایت عدم است ز صحبتم تو ملولی عظیم و من مشتاق مراست غم که جدایم ز تو تو را چه غم است هزار مرهم راحت اگر بود حاصل نصیب عاشق مسکین جراحت و الم است لبت به لطف عبارت ز عالمی دل برد نه در عرب چو تو شیرین زبان نه در عجم است حریم خاک درت را مقیم شد جامی مزن به تیر جفایش که آهوی حرم است جامی هروی