جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۹۰: می زند مشت به رویم که مبین سوی حبیب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می زند مشت به رویم که مبین سوی حبیب هیچ کس نیست چو من مشتکی از دست رقیب گر نهد دست به نبض من محرور زند شعله چون شمع ز تاب تبم انگشت طبیب هر که را عشق تو آداب خرد بر هم زد نیست ممکن که مودب شود از پند ادیب روز آدینه به مقصوره درآ تا خواند خطبه سلطنت حسن به نام تو خطیب بر چمن گر گذرد نکهتی از پیرهنت پر شود دامن و جیب سمن و غنچه ز طیب هر که با صورت شیرین پسران عشق نباخت نیست از معنی پیران رهش هیچ نصیب جامی آن مه به غریبان ننهد گوش مکن بیش ازین در سخن انگیز خیالات غریب جامی هروی